چرا باران نمیبارد؟
داستانی
خلاصه
این اثر، داستان پسربچهای به نام «احمد» است که با خواهر کوچکتر و مادربزرگش زندگی میکند. چند روزی میشود که مردم روستا برای رفع قحطی و خشکسالی، دست به دعا برداشتهاند و نماز باران میخوانند؛ اما احمد و خواهرش، نگران هستند؛ چون سقف خانه آنها به تعمیر نیاز دارد و ممکن است با بارش باران، فرو بریزد.