پوریای ولی پهلوان شهر است، او و شاگردانش گره از مشکلات اهالی شهر باز میکنند ولی اسکندر که داروغه شهر است، تلاش میکند اعتبار پوریا که در مقابل زورگویی او میایستد را در میان مردم شهر از بین ببرد.