پناه
نماهنگ
خلاصه
تابوت پیرمردی را در صحن حرم امام رضا میآورند. روح از بدن او جدا شده و این صحنهها را میبیند. زمان برایش معنی ندارد و لحظاتی که از کودکی تا جوانی و میانسالی و... در حرم گذرانده برایش مرور میشود. او نظارهگر خاطراتش میشود. در نهایت، در تنهاییش متوجه نور وجود امام رضا میشود که آمده تا به او سر بزند. نماهنگ، روایتی از کرامات امام رضا در عالم پس از مرگ به زائرانش دارد که با موسیقی از امید روشن بین همراه میشود.