شهیدانه زیستن
داستانی کوتاه
خلاصه
نزدیک سال تحویل است و مادری مشغول بازی با دخترانش است. او منتظر است تا همسرش برای سال تحویل از جبهه به خانه بیاید. اما چند تن از خانمهای همشهری میآیند و خبر شهادت همسرش، شهید علی تجلایی در عملیاتی به همراه شهید مهدی باکری را میدهند. نسیبه، همسر شهید، در حالی که هنوز منتظر همسرش است متوجه میشود حتی پیکر او نیز بازنگشتهاست.