کلاس
داستانی کوتاه
خلاصه
معلم از دانشآموزان میپرسد که دوست دارند در آینده چه شغلی داشتهباشند؟ کمند، چندین شغل را در نظر دارد و فکر میکند میتواند همه را همزمان انجام دهد. شیرین، درسش ضعیف است اما دوست دارد دانشمند شود و برای همین هم همه او را مسخره میکنند. فریده نیز تکلیفش با خودش معلوم نشده و هنوز نمیداند چه شغلی را میخواهد. وقتی بچهها از شغلهای آینده و بلاتکلیفیهایشان میگویند، مهسا مشغول طراحی لباس فرم جدید مدرسه است. او استعدادش را به خوبی پیدا کرده و در کارش موفق میشود.