کفش دزدک
داستانی کوتاه
خلاصه
علیرضا، کودک شش ساله و تک فرزندی است که همیشه در مهمانیها، کفشهای هم سن و سالهایش را قایم میکند تا بتواند بیشتر با آنها وقت بگذراند. پدر و مادرش برای رفع این مشکل، اقداماتی مانند خریدن تعداد زیادی کفش بچگانه را انجام میدهند اما فایدهای ندارد. تا اینکه به یک مشاور مراجعه میکنند و متوجه میشوند علیرضا، دوست دارد خواهر یا برادر دیگری داشتهباشد تا تنها نباشد. یک سال بعد، با آمدن یک عضو جدید به این خانواده، همه از جمله علیرضا بسیار خوشحال میشوند.