اژدها لازم میشود
داستانی کوتاه
خلاصه
شب پنجمین سالگرد ازدواج، زوج جوانی است. آنها باید مراقب دختر یکی از دوستان آقا باشند. این دختر پر سرو صدا بسیار پر جنبوجوش است. همسایهی پایینی که صاحبخانه هم هست به خاطر سروصدا ناراحت است. او به پلیس زنگ میزند. اما بعد از ماجراهایی که بعد از حضور پلیس اتفاق افتاد، صاحبخانه راضی شد که آن شب با سروصدای دخترک بگذرد. این زن و شوهر آن شب، دلیل یکنواختی زندگی خود را یعنی نبود بچه در زندگیشان را متوجه میشوند.