معصومه، دختری معلول است. او متوجه شده است که پدرش میخواهد او را به بهزیستی ببرد. او با یکی از همسایهها به مشهد میرود تا از امام رضا (ع) بخواهد که پیش والدینش بماند. هنوز چند دقیقه از ورودش به حرم نگذشته بود که معصومه شفا مییابد.