دیرتر
داستانی کوتاه
خلاصه
مهمانیای برقرار است. خانوادهای صمیمی درکنار یکدیگر نشسته و درحال صحبت هستند. زن تلفن را در دست گرفته و دائما درحال برقراری تماس و آماده کردن وسایل پذیرایی از مهمانها است. مرد وارد خانه میشود، بعد از احوالپرسی با مهمانها به آشپرخانه میرود و با همسرش جر و بحث میکند؛ همین لحظه زنگ در به صدا در میآید و مرد بحث را رها کرده و به سمت در میرود. ناگهان متوجه میشود که همسرش برای جشن تولد گرفته است.