خانه پنجم
داستانی نیمه بلند
خلاصه
دختری در دوران کودکی، از پسری به نام «عباس» کتک میخورد. سالها از آن ماجرا میگذرد و او حس خوبی نسبت به آن پسر که حالا خواستگارش است، ندارد. دختر روزی در خیابان گرفتار مأموران حکومت «رضا خان» میشود و نظمیهچیها میخواهند که چادر او را از سرش بکِشند اما مرد جوانی وی را نجات و در خانهاش پناه میدهد.