ژاکت
داستانی کوتاه
خلاصه
پسری به نام «حامد» در خانوادهای فقیر در «تبریز» به دنیا میآید. مادر خانواده، برای تأمین مخارج زندگی در خانه یکی از همکلاسیهای حامد، کار میکند. مادر، با حقوق خود ژاکتی برای پسرش در فصل سرما میخرد. حامد ابتدا نسبتبه خرید ژاکت تردید دارد و تصور میکند که مادرش آن را از خانه همکلاسیاش آورده است، اما او طی اتفاقی به اشتباه خود پی میبرد.