بدون لک
داستانی نیمه بلند
خلاصه
«عباس» میوهفروش، به مشکل مالی برمیخورد و یکی از طلبکارهایش میخواهد چک او را برگشت بزند. عباس از آبروی خود میترسد و یک روز صبح زود، هنگام بازگشت از میدان ترهبار، با صحنه تصادفی روبهرو میشود که راننده خاطی فرار میکند و عباس مجروح را با وانت خویش به بیمارستان میرساند؛ اما مسئولان حراست تا مشخصشدن تکلیف مصدوم، وانت وی را در بیمارستان نگه میدارند و پلیس هم به وی شک میکند.