ماجرای آن روز
داستانی نیمه بلند
خلاصه
پسر نوجوانی به نام «منصور»، دریکی از روستاهای بوشهر زندگی میکند و فقط یک دوست صمیمی دارد. او علاقه زیادی به فوتبال نشان میدهد ولی همکلاسیهایش به وی اتهام خودنمایی میزنند و منصور را بازی نمیدهند. دریکی از بازیها، منصور توپی را که به سمتش میآید، پس از انجام چند حرکت تکنیکی، درون دریا میاندازد و همکلاسیهای او تصمیم به انتقام میگیرند.