برخورد
داستانی کوتاه
خلاصه
پیرمردی مغازهاش را به خاطر آشوبهای خیابانیِ «فتنۀ ۸۸» نیمه بسته میکند؛ درحالیکه یکی از طرفداران جنبش سبز در مغازۀ او پناه میگیرد. اگرچه صاحب مغازه با جوان برخورد مهربانانهای دارد اما او به پیرمرد بدگمان است. پیرمرد به جوان لباس جدید میدهد تا پیراهن سبزش برای او دردسرساز نشود. پس از آرام شدن اوضاع، جوان پیراهنش را عوض میکند و با ظاهرِ جدید به بیرون میرود.