اولی ها
داستانی کوتاه
خلاصه
دختری دریکی از روستاهای آذربایجان، پدر سختگیری دارد. روز انتخابات است و دختر میخواهد برای اولین بار، با بهترین لباسهای خود در آن شرکت کند ولی پدر مخالفت میکند و او را همراه گوسفندان به صحرا میفرستد. درنهایت، اتفاقی میافتد که دختر میتواند به خواسته خود برسد.