لیوان
داستانی کوتاه
خلاصه
لیوانی در مراسم پیادهروی اربعین، به زائران خدمت میکند. این لیوان، سرما و گرما و کار زیاد را تحمل میکند تا اینکه یکآن، با دیدن لیوانهای یکبارمصرف که مردم به سطل زباله میریزند، مغرور میشود و بهخاطر همین غرور، از روی میز زمین میافتد و میشکند اما این تازه اول داستان اوست.