پنجره
فیلم
خلاصه
«حامد»، درحال چَتکردن با دوست خود، «سعید» است و از آمادهشدن برای رفتن به گردش و غذای خوشمزهای که مادرش در حال تهیه آن است، صحبت میکند و فخر میفروشد. کمی بعد، تلفن زنگ میخورد و مادر حامد اطلاع میدهد که امشب به منزل نمیآید. درنهایت، مخاطب متوجه میشود که حامد، تکفرزند است و مورد توجه پدرومادر قرار نمیگیرد.