پای پرواز
داستانی کوتاه
خلاصه
بهنام دانشمند هستهای و شاگرد شهید فخریزاده است. او برای کار در تاسیسات هستهای در کشوری دیگر عازم سفر است، اما در لحظه آخر و پیش از پرواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت میشود و از پرواز او جلوگیری میشود. بهنام که عصبانی است، جویای علت جلوگیری از پروازش میشود و متوجه ترور شهید فخریزاده میشود. پس از شنیدن این خبر، او از مهاجرت منصرف شده و تصمیم میگیرد در کشور خود بماند و ادامه مسیر علمی خود را در راستای اهداف شهید فخریزاده دنبال کند.



