قرار
داستانی کوتاه
خلاصه
سعید و محمد دو همکلاسی نخبه هستند که یکی دوست دارد بزرگترین طراح ربات جهان و دیگری یکی از دانشمندان فیزیک ایران شود. روزی که سعید میخواهد از محمد برای مهاجرت از ایران خداحافظی کند، باهم قرار میگذارند که بعد از بیست سال در کلاس درس همدیگر را ببینند تا اختراعشان در دوران نوجوانی را تکمیل کنند. حال که پس از بیست سال سعید از خارج کشور آمده، محمد به قرار نمیرسد چون ...