![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین-پوستر-600x805.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124417.948-250x111.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124432.276-250x111.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124445.238-250x111.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124457.989-250x111.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124507.555-250x111.jpg)
![سخت شیرین](http://book.ammarfilm.ir/wp-content/uploads/2021/02/117463-سخت-شیرین.mp4_20210131_124518.470-250x111.jpg)
سخت شیرین
داستانی نیمه بلند و بلند
خلاصه
فائزه دختر جوانی است که همسرش درس طلبگی میخواند ولی در روز خواستگاری برای او شرط گذاشته است که هرگز لباس روحانیت نپوشد. چراکه او از محدودیتها و سختیهای این لباس نگران است. ولی فائزه از علاقهی همسرش نسبت به این لباس آگاه است و روزی خانوادهای را در پارک میبیند که پدر طلبهای با فرزندانش بازی میکند. کمی با همسر آن آقا صحبت میکند و سپس تصمیم میگیرد انگشترش را بفروشد و برای همسرش لباس روحانیت بخرد.