خیابان بازی
داستانی کوتاه
خلاصه
در روزهای کرونایی که بچهها نمیتوانند برای بازی به خارج از خانه بروند، پدر خانواده با اینکه خسته از سرکار آمده است، با خلاقیتش کاری میکند که هم خستگی خودش از بین برود و هم با بچههایش بازی کند. پدر در پشت لباسش نقاشی خیابان میکشد و از فرزندانش میخواهد روی پشت او بازی کنند و بهنوعی او را مشتومال دهند.