ماه پیشونی
پویانمایی
خلاصه
در حادثهی آتشسوزی شهربانو مادرش را از دست میدهد و صورتش دچار سوختگی میشود. توران دخت، با نامادریاش زندگی میکند که با او رفتار خوبی ندارد و او را به خاطر زخم صورتش مسخره میکند. روزی شهربانو برای چیدن زردآلو و ریسیدن نخها به باغ میرود که گرگی به او حمله میکند. مردی در آن نزدیکی شهربانو را از دست گرگ نجات میدهد و به او میگوید که چشمهای در آنجاست که میتواند آرزویش را برآورده کند. شهربانو با گردنبندی با پلاک ماه، که بهتازگی از پدرش هدیه گرفته بود، وارد فضای سحرآمیز و عجیبی در طبیعت میشود و به آرزوهایش میرسد.