سوم ب
داستانی نیمه بلند
خلاصه
مدیر مدرسه به دانشآموزان سر صف اعلام میکند که زمان جشن تکلیف فرارسیده است و باید دعوتنامهها را تحویل والدینشان بدهند. نازنین که تازه به این مدرسه آمده و غریب است. همکلاسیهایش، نازنین و شغل پدرش را مسخره میکنند و این مسئله، باعث میشود که احساس سرافکندگی کند و پدرش را مایه بیآبرویی بداند؛ حتی دعوتنامه را به پدرش نمیدهد و تنها و بدون لباس مناسب به جشن تکلیف میرود؛ اما ناگهان میبیند که پدرش که روحانی است، سخنران مراسم جشن تکلیف شده است.