آوای ایل
برنامه و مستند رادیویی
خلاصه
دخترکی مشغول بازی با «ساز» است که پدربزرگش از راه میرسد و به او تذکر میدهد مراقب باشد؛ چراکه خاطرات زیادی با آن دارد و گوشتوپوست «ایلیاتی»ها را با ساز سرشتهاند. گفتوگو بین نوه و پدربزرگ شروع میشود و پیرمرد از خاطرات جنگ تحمیلی میگوید. پدربزرگ، آواز حماسیای را که هنگام بدرقه فرزند خود برای اعزام به جبهه خوانده است، برای نوهاش میخواند و از شجاعت و رشادتهای جوانان ایل میگوید.