خیال نقش
داستانی بلند
خلاصه
نوجوانی به اسم «رضا»، با خواهر و مادرش در قم زندگی میکند. رضا پس از فوت پدر، برای تأمین مخارج خانواده در کارگاه رنگرزی فرش ابریشم مشغول به کار میشود. این خانواده با مسائل مختلفی درگیر هستند. از یک طرف «جلال»، صاحب کارگاه در حال ورشکستگی و رضا از این بابت نگران است، از طرف دیگر خواهر او، خواستگاری دارد که پدرش میخواهد کارگاه جلال را تعطیل کند.