صداقت
پویانمایی
خلاصه
اثر، حکایت تعدادی انگشتر در یک مغازه جواهرفروشی است. «فیروزه» که از روی صداقت حرف میزند، میگوید خواب دیده است که همگی امروز به فروش میرسند اما «یاقوت سرخ» که خود را برتر از دیگران میداند، او را یک خوشخیال میپندارد. انگشترها فروخته میشوند و سرنوشت آنها رقم میخورد، سرنوشتی که ریشه در باطن انگشترها دارد.