شیپورچی
داستانی بلند
خلاصه
۴ سرباز گروهان موزیک، هرکدام به دلایلی از پادگان فرار میکنند و در جاده منتهی به تهران، با رانندهای به نام «عزیز آقا» آشنا میشوند که ازقضا به تهران میرود. عزیز آقا که از جانبازان دفاع مقدس است، مانند پدری مهربان پای صحبتها و درد دلهای سربازان فراری مینشیند و آنها را مجاب میکند تا به پادگان برگردند. سربازان فراری میپذیرند و وقتی به پادگان میرسند، چیزی را میبینند که باورشان نمیشود.